« راهكارها و آموزه های تحقیق ، با مدخلی بر آسیب شناسی تربیت دینی »
در این فصل ، ضمن ارائه راهكارهای مناسب برای تعلیم و تربیت دینی ، بررسی این نكته مد نظر است كه ماهیت و روش تربیت دینی در نظام تعلیم و تربیت چگونه است ؟ راهكارهای ارائه شده این شیوه از تربیت چیست ؟
و در لابلای بحث ، به این سئوالات چالش برانگیز نیز ، پاسخ داده شود كه : چه عملكرد و رفتارهایی از سوی مربیان و دستاندركاران در قلمرو تربیت دینی قرار نمیگیرد ؟ در صورت استفاده غیر صحیح از تربیت دینی ، چه آسیب هایی متوجه این شیوه تربیتی است ؟ آیا میتوان مرزی بین تربیت بر مبنای تقدس و دیگر ابعاد تربیت ، در زندگی روزمره تعیین كرد ؟ آیا بین اهداف و اصول تربیت دینی در نظام تعلیم و تربیت ما و شیوه ها و ابزارهای لازم برای تحقق آنها ، تناسب وجود دارد ؟
با توجه به خصوصیات عصر شكسته شدن مرزهای فرهنگی و اقتصادی میان ملل جهان ، ونفوذ رفتارها و عقاید غیر دینی ، تربیت در نظامهایی كه آموزش و پرورش آن بر پایه های دین و تقدس ، استوار گردیده ( خصوصاً نظام جمهوری اسلامیایران ) ، سعی بر آن است كه تربیت دانش آموزان ماهیتی دینی داشته باشد ، اما این سعی ، با وجود برخی موفقیت ها ، با دشواری ها و بعضاً بن بست هایی روبروست ، این عدم توفیق ، همگی به سوء فهم و عمل نسبت به دین و تربیت دینی برگشته و به طبیعت تربیت تدریجی و پیچیده دینی ، مربوط نمیشود.
دینی با چه مشخصهای میتواند در برابر چالشهای قرن اخیر ، مقاومت كرده و از استحاله و زوال در امان بماند ؟
به نظر میرسد ، ضروری باشد ضمن توافق و تفاهم در خصوص « تربیت دینی » ، در امور مربوط به « تربیت غیر دینی » نیز به توافق جامعی برسیم.
هر آنچه تاكنون به اختصار در زمینه نقش های تقدس و دین در تعلیم و تربیت فردی و اجتماعی ، در تحقیق حاضر ارائه گردید ، رویكردی ثبوتی به تربیت دینی بود ، لازم است در بخش پایانی ، ضمن نتیجه گیری و ارائه راهكارها ، با شیوه رویكردی سلبی نیز به تربیت دینی نظاره كنیم.
اهمیت بحث آسیب شناسی در تربیت دینی
به همان اندازه كه برنامه ریزی برای تربیت مهم است و برنامه ریزان در مسائل تعلیم تربیت باید تعیین كنند كه در اهداف تربیتی ، به دنبال ایجاد چه تغیراتی در متر بیان هستند ، بحث از آسیبشناسی نیز از اهمیت برخوردار است. به همان صورت كه اگر باغبانی ، در ایجاد شرایط لازم برای رشد محصول به آب ، بذر سالم وكود نیاز دارد و در كنار آن ، میباید آفتها را از گیاه بزداید ، در غیر این صورت تلاشش بینتیجه خواهد بود ، آسیبهای احتمالی در تربیت نیز كوششهای مربیان را بیحاصل خواهد نمود. بنابراین شناخت جنبههای منفی در فعل و انفعالات تربیتی ، كم اهمیتتر از شناخت جنبههای مثبت نیست. آسیبهای مورد بحث در این تحقیق ، برخی عملی وبرخی نظریاند.این از آن جهت است كه تربیت دینی ، تاروپودی در هم تنیده از عمل ونظر است ، برخی از لغزشها وآسیبهای تربیت دینی ، نتیجه كجروی در عرصه وروابط عملی وبرخی حاصل كجاندیشی در مقام نظر است. با توجه به تعامل و در هم تنیدهگی عمل و نظر ، آسیبها شكل بسیط نظری یا عملی ندارد ، بلكه به صورت بافتهای پیچیده وتودرتو ، آشكاری میگردد كه در آنها اعمال و اندیشهها ، یكدیگر را تائید و تقویت میكند
تعلیم و تربیت گسترهای وسیع دارد و منحصر به تعلیم و تربیت رسمینیست و از فرد گرفته تا خانه و جامعه در جریان تربیت متغیرند. از این رو ، آسیبهای احتمالی در تربیت نمیتواند معطوف به یك نهاد مشخص باشد و تمامیعرصههای موثر در تربیت را شامل میشود پس بعضی از آسیبهای تربیت دینی ، نتیجه ضعف عملكرد آموزش و پرورش رسمیو است و بعضی به نهادهای دیگر مرتبط میشود اما در تحقیق چنین مرزبندی صورت نگرفته است و سهم و نقش هر نهاد جداگانه مورد تحقیق قرار نگرفته است. این نیز بدلیل مجاورت و در هم تنیدگی نقش آموزش وپرورش رسمیو غیر رسمیدر تربیت خصوصا تربیت دینی است. اما احتمال میرود كه بعضی از آسیبهای مطروحه و رفع آنها خاص نهاد و دستگاه ویژهای در جامعه باشد.
آسیبهای تربیت دینی :
اصطلاح آسیب شناسی تربیت دینی در معارف و تربیت اسلامی، یكی از مهمترین مباحث فلسفه دین به شمار میرود. شاید بتوان شهید مطهری (ره) را از پیشكسوتان معاصر و جزء اولین كسانی دانست كه اصطلاح آسیبشناسی تربیت دینی را در حوزه اندیشه و تفكر دینی وارد نموده ودر آثار خود به برسی جوانب متعدد تحریفات دینی پرداخت.
آسیب شناسی تربیت دینی یعنی شناخت آسیبها و اشكالاتی كه براعتقادات و باور دینی و آگاهی و معرفت دینی و یا رفتار عملی ، در اندیشه و عملكرد جامعه دینی وارد میشود و یا ممكن است وارد شود. این آسیبها میتواند عوامل ومنشاءهای گوناگون داشته باشد ولی عموماً در دو بعد ظاهر میشود بعد اول مربوط به عقاید ومعرفت دینشناسان و یا مدعیان دینشناسی و بعد دیگر مربوط به عمل و رفتار دینداران و یا متظاهران به دینداری است.
افراط یا تفریط جزو یكی از آسیبهای مشخص در تربیت اسلامیست كه در تمامیجوانب و حوزههای اندیشه و رفتار دینی قابل ظهور است. تاكید به میانهروی و اعتدال در هر میلی و خودداری از فرو افتادن در لغزشگاه افراط و تفریط ، از مهمترین توصیههای تربیت دینی است. مصداق حقیقت فوق را میتوان در كلام حضرت علی (ع) مشاهده نمود : (( نحن المعرفه الوسطی بها بلحق التالی والیها یرجع الغالی )) ما تكیهگاه میانهایم عقب ماندگان به ما میرسند و جلو رفتگان به ما باز میگردند.به همین منظور در این فصل ، به بعضی از محورهای آسیب و سلامت تربیت دینی كه غالباً مرتبط با موضوع تعلیم و تربیت است ، اشاره خواهد شد تا با معرفت صحیح نسبت به آنها ، مفاهیم و معیارهای دینی فارغ از اختلالهای مفهومیومصداقی ، به طرز مثبت و كار آمد مورد استفاده قرار گیرد.
1) ریاكاری و ظاهرسازی
یكی از آسیبهای مسلم در تربیت دینی ، ظاهرسازی و ریاكاری است كه در حوزه مربوط به آموزش و پرورش رسمیدر نتیجه ضعف در بعد عملی و درك صحیح معرفت دینی در مجموعه فعالیتهای آموزشگاهی و متون درسی دینی و قرآن ، فراهم میگردد و منجر به فراهم نمودن زمینه ظاهرسازی در تربیت دینی خواهد شد. عدم شناخت صحیح مربی و دستاندركاران مستقیم در امر تربیت دینی باعث خواهد شد كه متربی بدون معرفت عمیق ، تنها به یادگیری ظاهری و طوطیوار و انجام مناسك و آداب دینی سطحی مورد نظر مربی اقدام نماید. پس یكی از عوامل بسترسازی ریا وتظاهر ، در تربیت دینی به ضعف و نقص در معرفت دینی مربوط میشود. الزام، اجبار وفشارهای اجتماعی از دیگر عوامل این انحراف محسوب میگردد. روح دین وتربیت دینی بر آزادی عمل استوار است و تاكید مسلم دین به كسب ایمان توام با عمل صالح است. پس اجبار واكراه نمیتواند منجر به ایمان و تربیت دینی گردد. الزام ، اجبار واكراه چون دارای نتایج فوری و بعضاً رضایتبخش برای مربیان است و به رغم آنها متر بیان و دانشآموزان از لحاظ دینی از نظر ظاهری مناسب میآیند میتواند زمینه انحراف در تربیت دینی را فراهم نماید. اعتقاد دینی و رفتار دینی میبایست جان و روح فرد را فرا بگیرد و در اصل ، ایمان دینی به دل و روح انسان برمیگردد ، لذا هرگونه رفتاری كه خالی از درك صحیح معرفت دینی باشد نمیتواند مورد تائید دین باشد. اجباری نمودن آداب و مناسك دینی چون نماز جماعت ، الزام و اجبار چادر و فشارهائی از این قبیل كه بعضاً نیز با امتیازهای ویژه اجتماعی همراه میگردد ، فرد را به این تفكر سوق میدهد كه برای بدست آوردن امتیازهای ویژه در قبال انجام آداب و مناسك دینی ، مبادرت به اعمال مورد پذیرش مربی اقدامی كند ودر نتیجه زمینه تظاهر و استفاده ابزاری از دین فراهم میگردد. پس تشویقهایی كه به صورت انحصاری بر انجام آداب ومناسك صورت گیرد و فهم وبینش فرد نسبت به آنها لحاظ نگردد ، یكی از آسیبهای مشخص و معین در تربیت دینی و نظام تعلیم و تربیت رسمیما به عنوان جامه دینی محسوب میشود.
اگر در امر تربیت دینی ، به آداب و مناسك دینی اهمیت اول و اساسی داده شود و معرفت و بینش سطحی عرضه شود ، فرد با چنین ضعف معرفتی ، انگیزه عمیق و درونی متقنی برای انجام احكام وآداب دینی نخواهد داشت و به ریا و تظاهر كشانده خواهد شد لذا اكتفا نمودن صرف به تامین صورت ظاهر در مناسك دینی ؛ تربیت دینی محسوب نمیگردد. همانطور كه در فصول قبلی اشاره گردید ، ایمان بیشتر با قلب ، درون و احساس مرتبط است واضح است كه در تربیت دینی ، میبایست آداب و معارف دینی ، بر روح و قلب متربی چنگ زده و از درون فرد را به تحول بكشاند. پس در تربیت دینی باید بستر برای جذبه عاطفی ، قلبی و درونی فرد نسبت به دین مهیا شود و در این راستا و ناظر به همین تحول درونی است كه فرد با اختیار و آگاهی لازم ، به رفتارهای آشكار بیرونی وعمل صالح مبادرت میورزد : {لازم به توضیح است همانگونه كه در فصل سوم در ارتباط با مفهوم تربیت و شبه تربیت ذكر گردید ، این نكته به منزله نفی قطعی روشهایی چون عادت ، تلقین ، تشویق ، … در كودك و نوجوان برای انجام عمل مطلوب و پسندیده نیست . نظر این نیست كه فلسفه اعمال ، آداب و احكام دینی را تمام و كمال در ابتدای امر به كودك و نوجوان فهماند . بلكه باید در حد فهم و توان ، پاسخها و دلایل رفتارهای مطلوب بیان گردد و زمینه بصیرت و تعمیق رفتارهای دینی را در كودك استوار نمود. اما باید توجه داشت كه عادت ، تلقین ، تشویش ، تنبیه و تحمیل در تربیت حتی تربیت دینی به صورت یك تاكتیك موقت و نه استراتژی دائم پذیرفته شده است .} تكرار لفظ ایمان و عمل صالح در آیات الهی ناظر به آن است كه هر كدام بدون دیگری ناقص و ناتمام است. تربیت دینی در شكل صحیح و سالم آن ، باید در پی آن باشد كه ایمان و عمل در پیوند با یكدیگر از فرد صادر شود و با ایجاد معرفت مناسب نسبت به آموزههای دینی ، زمینه تبلور انتخاب و اراده آزاد را در فرد فراهم نماید چرا كه در غیر این صورت بكار بردن لفظ ایمان برای انجام آداب ظاهری و بدون معرفت ، صحیح نیست و خداوند متعال در قرآن كریم این حقیقت را به مدعیان متذكر میگردد : و حقیقت ایمان قلبی را از لفظ اسلام جدا میداند (( قالت الاعراب آمناقل لم تومنوا ولكن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبكم اعراب گفتند كه ما ایمان آوردیم ای رسول خدا به آنان بگو كه شما ایمان نیاوردید بلكه بگویید اسلام آوردیم و هرگز ایمان در قلوب شما وارد نگردیده است
با جمع بندی كلیه مطالبی كه در باب ایمان و تربیت دینی قبلاً اشاره گردید درمییابیم فردی متدین است كه دارای چهار ویژگی باشد : اعتقاد ، تجربه درونی ، التزام درونی ، و عمل . اگر كسی یكی از این ویژگیها را دارا نباشد ، به همان میزان در دینی بودن وی كاستی وجود خواهد داشت
2)سهل انگاری و قصور والدین نسبت به تربیت دینی فرزندان
یكی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان خصوصاً در عصر حاضر ، معلول سهلانگاری و در پی گرفتن شیوه بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان میباشد. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی ، دغدغه نان و لباس و تحصیل فرزندان و و عدم استفاده از روشهای صحیح آموزش و تربیتی و سستی بعضی خانوادهها در ارزشهای اخلاقی و دینی ، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی كمرنگ نموده است.
چه بسا خانوادههایی كه بیش از آنكه غم هویت ، ثبات شخصیت وتربیت حقیقی فرزندان را داشته باشد حریص رفع نیازهای نه چندان مهم او هستند. به همان اندازه كه پیگیر یادگیری و آموزش كامپیوتر ، زبان ، كنكور ،… آنان هستند ، دغدغه كسب وعمل به معارف دینی و تربیت الهی او را ندارند. حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند وای بر فرزندان آخر الزمان از شیوه ناپسند پدر انشان. عرض شد یا رسول اله پدران مشركشان ؟ فرمود : خیر پدران مسلمانی كه چیزی از فرایض و احكام دینی را به فرزندانشان نمیآموزند و اگر هم خودشان بخواهند یادگیرند آنها را منع میكنند
امام خمینی مربی بزرگ دینی قرن حاضر با گوشزد نمودن این وظیفه مهم به والدین، نقش تربیتی مادران را از پدران با اهمیتتر جلوه مینماید. (( شما بانوان محترم ، مسؤل تربیت اولاد صالح هستید. شما مسؤلید كه در دامنهای خودتان اولادهای متقی بار آورید وبه جامعه تحویل دهید. همه مسؤل هستیم كه اولادهای اسلامی و پاك تربیت كنیم ، لیكن در دامان شما بهتر تربیت میشوند. دامن شما بهترین مكتب است برای تربیت. شما میتوانید بچههایی تربیت كنید كه از آمال و آرزوهای انبیاء حفاظت كنند )) و در فرازی دیگر بدلیل مجاورت و نزدیكی فرزندان در خانواده به والدین و تاثیر پذیری از رفتار آنان نقش والدین خصوصا مادران را اینگونه تذكر میدهند : دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است كه بچه در آن تربیت میشود آنچه از مادر میشنود غیر از آن چیزی است كه از معلم میشنود مادری یك وظیفه انسانی است ، یك وظیفه الهی است یك امر شریف است ، انسان درست كردن است
اهمیت نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان و نقش برتر مادران در تربیت فرزندان مجددا مورد تاكید آن مربی حقیقی و الهی است : خانه شما باید خانه تربیت اولاد باشد…… تربیت دینی ، تهذیب اخلاق ، توجه به سرنوشت اینها در عهده پدران است و در عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند ، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است بنابراین میتوان یكی از عوامل مهم آسیب پذیری تربیت دینی جوانان را كم توجهی و با بعضأ بیتوجهی خانواده ها به این شیوه از تربیت كه حقیقی ترین شیوه تربیت است ذكر نمود.
3)نارسایی و ناكار آمدی كانون ها و نهادهای دینی جامعه
یكی دیگر از عوامل آسیب تربیت دینی را میتوان ضعف كانونهای دینی در ابلاغ پیام صحیح دین به جامعه دانست آیا حقیقتا نهادهای دینی در عصر حاضر ، متناسب با نیازهای دینی نسل نوجوان و جوانان گام برداشتهاند ؟ آیا كانونها و نهادهای دینی مراكزی قابل قبول برای ارزشیابی و سنجش نیازهای دینی اولویت بندی آنها تدارك دیده اند ؟ از میان مراكز دینی و مطالعات پژوهشی دینی موجود ، چند درصد از آنها به نیاز سنجی پیرامون مسایل تربیت دینی قشر نوجوان و جوان اختصاص دارد ؟ آیا توانسته اند ضمن ارتباط مناسب با جوانان به نیازهای دینی و پاسخگویی به پرسش های دینی آنان در حد فهم و نیازشان اقدام كنند ؟
آیا به واقع شیوه های پیام رسانی دینی در جامعه به همان شیوه و سبك و سیاق سنتی منبر ، خطابه و مؤعظه ، … برای همه طیف جامعه خصوصأ جوانان مفید و مؤثر است ؟ آیا مطالب دین مستند و مطابق با نیاز زمان به جامعه خصوصأ نسل نوجوان و جوان عرضه میشود ؟ شیوه های تبلیغ دینی تا چه اندازه با هنر و هنرمندی همراه است ؟ تاكید رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای بر بعضی نكات فوق در ادامه میآید :
… بگردید ببینید نیاز این زمان چیست ؟ و مردم محتاج چه چیزی هستند ، آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید … آن را پخته كنید آماده نمایید و مثل شیرینی در كام مردم بریزید
… ما آن چیزی را باید بگوییم كه اهم است، ممكن است یك مطلب ، خیلی هم خوب باشد ، اما اهمیتی ندارد … به مساله ای اهم و مهم توجه كنید آن چیزی را باید گفت كه مهمتر است
… منبر رفتن ، باید به شكل سنتی و صحیح انجام میگیرد سنتی كه میگوییم نه این كه همه خصوصیاتش باید مثل منبر های گذشته باشد نه مطالب باید عوض بشود … لیكن منبر باشد
…گمان بنده این است كه ما امروز در قبال نهاد منبر یك وظیفه جدید داریم یك سازماندهی و یك قاعده لازم است كه باید به وسیله معمرین ابن فن و خبرگان این میدان و فضلا آگاه به شرایط زمان و كسانی كه سالیان دراز در این راه بوده اند جوانب گوناگون را سنجیده اند بر قرار شود تا هر سخن ضعیف و سستی گفته نشود و هر معرفت كم فایده یا بی فایده ای جای معارف پر فایده را نگیرد و اقتضای زمانه و نیز مردم به معارف دینی مورد توجه قرار بگیرد
پس ضروری است كانونها و نهادهای دینی با نگرشی مجدد ،همگام و همراه با زمانه از شیوه های جدید در معرفی دین استفاده نماید تا شیرینی و همگامیدین با فطرت زلال و پاك انسانها هر چه بیشتر احساس گردد در این راستا نكاتی چند جهت اجرای شیوه ها ی صحیح تبلیغ لازم و ضروری به نظر میرسد كه فهرست وار به آنها اشاره میگردد.
* مؤلفه های تبلیغ رسای دینی
الف ) مجهز شدن به زبانهای زنده دنیا
ب) آگاهی از دانش روز
ج) استفاده از شیوه های هنری در تبلیغ
د ) بیان دین به صورتی شیوا ، دلنشین و زیبا
ح) ارائه عقاید استوار و بیان آن با زبان مناسب
و ) ارائه مطالب صحیح و مستند حتی برای كودكان
ز ) اولویت سنجی
چ) رعایت اعتدال و خودداری از افراط در تبلیغ و گرایش صرف به یك جنبه ( سیاسی – اخلاقی )
ط) هنر لحظه شناسی
ی) تعلیم مسایل و ارزشهای مورد نیاز زمان بر اساس واقیعات دنیای كنونی
ك ) آگاهی از شبهه های احتمالی و پاسخ متقن به عقاید و معارف انحرافی و باطل
4)عدم پاسخگویی كامل به نیازها و مشكلات نسل نوجوان و جوان
وجود برخی مشكلات كه عموما به نسل نوجوان و جوان بر میگردد و میتواند زمینه انحراف و بی رغبتی نسبت به دین را به وجود آورد، از عوامل آسیب تربیت دینی محسوب میشود.
بیكاری ، موانع اجتماعی و فرهنگی ازدواج ، عدم تامین معیشت ، تبعیضهای محسوس اجتماعی ، فقر عمومی، فساد رو به گسترش ،… از جمله زمینه هایی است كه دین گریزی را در نسل نوپای جامعه سبب میشود جوانی كه با امید و آرزو تحصیلات دانشگاهی را به اتمام رسانده و در آرزوی اشتغال سلامت روحیش تهدید میشود و از سوی دیگر در آتش غریزه جنسی میسوزد و برای تشكیل خانواده و زندگی سالم دچار یاس و ناامیدی گردیده چگونه از او انتظار دین داری و التزام به تعهدات دینی و اخلاقی داریم ؟
مگر نه اینكه فقر پهلو به پهلوی كفر است و فقر از عوامل دین گریزی است
از تبعات منفی عدم حل مشكلات فوق اینكه یك نوجوان و جوان مشكلات مطروجه را در یك جامعه دینی به حساب دست اندركاران و حاكمان و نظام اسلامیخواهد گذاشت آنجاست كه سرعت دین گریزی به نهایت خود میرسد بنابراین عدم پاسخگویی به موقع و كامل به خواسته ها و نیازهای به حق نسل نوجوان و جوان میتواند منشاء مشكلات متعددی باشد كه از مهمترین و حساسترین آن در جامعه دینی القاء ضعف و ناكار آمدی دین در اداره جامعه است واین همان ادعا و شبه خطرناك دشمنان دین و در مقابل بزرگترین وظیفه متولیان و مسئولان جامعه دینی است كه باید عملاً به اثبات آن بپردازند
5)عدم پاسخگویی لازم به پرسش و شبهات دینی نوجوانان و جوانان
یكی از مهمترین مشكلات سنین نوجوانی و جوانی بحران هویت است در بحران هویت نوجوان شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است به صورتی كه نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خویش را در یك خویشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد شك و تردید یكی از عوارض بحران هویت است و در عین حال كه جزء لاینفك هویت یابی است اما توقف در شك و تردید و بدون پاسخ گذاشتن سؤالات خصوصا شبهات دینی میتواند زمینه آسیب دینی را در تربیت مذهبی نوجوان ایجاد نماید.
اصولا در سن بلوغ و به هنگام بحران هویت نوجوان در سه مورد یا بیشتر از موار زیر دچار تردید و شك است
1- اهداف بلند مدت
2- انتخاب شغل
3- الگوهای رفاقت
4- رفتار و تمایل جنسی
5- تشخیص مذهبی
6- نظام ارزشهای اخلاقی
7- تعهد گروهی
این علائم حداقل سه ماه وجود دارند و باعث اشكال در عملكرد ( دینی )و شغلی و … میشود تردید در مورد اهداف بلند مدت باعث عدم توانایی در انتخاب یك الگو و مدل برای زندگی میشود.
بنابراین ضروری است با حوصله ،متانت و در حد فهم و احساس ، ضمن پاسخ به تردیدشبهات، نوجوانان را به منش و فهم صحیح دین سوق دهیم و آنها را در برابر سیل هجوم شبهات انحرافی و تهاجم دینی و فرهنگی معاندین حفظ كنیم.
البته این به مفهوم آن نیست كه تمام هدف ما در تربیت دینی ، متوجه آن شود كه به بمباران اطلاعات دینی و انباشته نمودن مغز نوجوانان و جوانان از معارف دینی بپردازیم بلكه سعی میكنیم در آنان فهم و منش دینی ایجاد نموده و با صبر و متانت معارفی را به آنان بیاموزیم كه اساسی بوده و به تربیت دینی بیانجامد.
ارائه تصویر یك وجهی از دین و پر رنگ نمودن یك بعد از ابعاد دین و غافل ماندن از وجوه دیگر آن در آموزش های دینی، فهم دینی را دچار نقص و اختلال مینماید بیان غیر معقول و غیر منطقی مفاهیم دینی حاكم نمودن حالت ترس از بیان سوالات و شبهات بدلیل اتهام شدن به بی دینی افراد، تحلیل های غیر محققانه معارف دینی ، عدم التزام عمل مربیان دینی به گفته های خویش و معارف حقه دین را میتوان از جمله عوامل سر درگمینسل جوان و نوجوان به كشف واقعی معارف دین و توقف در مرحله شك و تردید نسبت به تشخیص مذهبی و نظام ارزشهای اخلاقی و در نهایت دین گریزی آنان دانست.
6- عدم درك واقعیات دوره نوجوانی و جوانی و به تبع ، برخوردهای نا صحیح با آنان
فرایند بلوغ یكی از بحرانی ترین دوران زندگی هر فرد است. تمایلات و خواهش های متضاد، تمایل به تنهایی، استقلال طلبی ، حساس بودن ، ناپختگی شخصیتی ،… عموما از مشخصه های این دوران محسوب میشود. دوسو دوره بلوغ را تولد مجدد و ثانوی میدانست. استانلیها كه به پدر روانشناسی بلوغ معروف است این مرحله را دوران فشار و طوفان مینامد
بسیاری از والدین و دست اندركاران تربیتی از وقوع نیازهای جدید و حوادث فیزیولوژی جسمی، روحی و عاطفی این دوره غافلند. بدیهی است بدلیل و جود مشخصات فوق الذكر بلوغ امكان خطا و اشتباه در آنان بیشتر است. از سوی دیگر ویژگی های استقلال طلبی ،عدالت خواهی، آزاد طلبی و پرخاشگری و تحول سریع تمایلات این نسل به دلیل تحولات سریع فرهنگی و رشد روزافزون جاذبه های مادی و فرهنگی در مقایسه با نسل گذشته وقوع تضادها و چالش ها ی نسل نو و گذشته را ناگزیر نموده است بنابراین شیوه برخورد با مشكلات و مسایل تربیتی خصوصا تربیت دینی احتیاج به ظرافت و حساسیت خاصی دارد. عدم توجه به این ویژگی ها و واكنشها و بر خوردهای تند و افراطی بعضی از خانواده ها و دست اندركاران كانونهای دینی نوجوانان و جوانان را از دین و مظاهر دینی مایوس و ذهن آنان را نسبت به دین و امور دینی مخدوش مینماید و چه بسا برخوردهای ناسنجیده برای همیشه جوانان و نوجوانان را از دین و معارف دینی گریزان نماید.
7ـ برداشتها و تفاسیر غلط و استفاده ابزاری از دین
یكی دیگر از عوامل مؤثر در آسیبرسانی به تربیت دینی ، برداشتهای ناصحیح ، غیر منطقی و سست و ارائه نادرست آن به جامعه و تعلیم و تربیت نسل نوجوان و جوان است . برداشتها و تفسیرهای غلط،گاه از جانب افرادی است كه بدون داشتن تخصص و اهلیت لازم در درك صحیح دین ، در جامعه به ارائه دیدگاهها و تفاسیر دینی اقدام میكنند و به عمد ویا سهو در فهم و درك معارف حقه دین ، ایجاد اختلال میكنند در پارهای مواقع ، اینچنین تلقی ناصحیح از دین رنگ و صبغه سیاسی داشته و با انگشت اشاره مستقیم وغیرمستقیم معاندین صورت میپذیرد و عموماً مخاطبین این ارائه غلط سیاسی و هدفدار از معارف دینی ، قشر حساس و غیرمطلع نوجوان وجوان جامعه است . از سوی دیگر گاهی برداشت و ارائه ناصحیح معارف دینی از جانب اصحاب دین و كانونهای دینی است كه بدلیل بعضی اندیشهها و تفكرات خشك وغیرمعقول از دین در چنبره احتیاطهای غیرضرور و سنتهای غلط گرفتارند و با عدم درك مقتضیات زمان و جمود فكری ، برداشتهای غیرواقعی از دین عرضه میكنند كه حقیقت دین با آن بیگانه و ناسازگار است و نتیجه آن چیزی جز جدایی افراد خصوصاً جوانان از دین و دیانت نخواهد بود . (( كج فهمی، محدود نگری و تعصبهای بیمعنا و جهالت در فهم دین و معرفی دین ، از یك طرف ، ولنگاری و روشنفكریهای خیالی در مسائل دینی ، بیاعتنایی به مبانی دینی و بیتقیدی به ضوابط اسلامیهم از یك طرف … مثل دو تیغه یك قیچی است ، با هم رشته دینداری جوان را میبرند . نباید اجازه بدهیم كه هیچ كدام راه پیدا كند ، بلكه باید بینش صحیح و روشن به جوانان داده شود
(( این حادثه بسیار زشتی است كه انسانهایی بدون داشتن صلاحیت لازم ، وارد مقولهای بشوند و اظهار نظرهایی بكنندكه آن اظهارنظرها اگر فرض كنیم كه هیچ كس شائبهی غرضی و مرضی نباشد ، تازه میشود جاهلانه . اگر شائبهی اغراض سیاسی و اغراض جناحی و اغراض سودجویانه و اغراض خائنانه در آن باشد كه دیگر بدتر . این حادثه و پدیده بسیار زشتی است كه در جامعه ما وجود دارد . البته مخصوص امروز نیست ، وهمیشه بوده است ) همچنین استفاده ابزاری كردن از دین و اعتقادات پاك و زلال مؤمنان ، به عنوان عاملی تلقی میشود كه به مرور پایههای اعتقاد دینی را سست و مرز بین تقدس واقعی و شبه تقدسها ، خلط خواهد شد . مسایل غیر قدسی و معمولی را تقدس وانمود كردن ، فروعات را اصول جلوهدادن ، ضایع نمودن اصول و تمسك صرف به فرعیات ، نه تنها دین و اعتقادات دینی را دچار اضمحل1 ال خواهد نمود ، بلكه به تعبیر مولاعلی (ع) تمدنها و ملتها را هلاك خواهد نمود : ( یشتدل علی ادبار الدول باربع ، تضییع الاصول و تمسك بالفروع ، تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل ) : چهار چیز مایه هلاكت ملتهاست : ضایع نمودن اصول و چسبیدن به فرعیات غیر ضرور ، مقدم شدن انسانهای پست و عقب نگهداشتن انسانهای فاضل . ( البته لازم به ذكر است ، عدهای نیز از عبارت استفاده ابزاری از دین نیز استفاده ابزاری نموده و پافشاری ، اصرار و دفاع دلسوزان متدین را از اصول و اعتقادات دینی ، حمل به تعبیر فوق مینماید .) بنابراین ارائه صحیح و هنرمندانه معارف دینی خصوصاً در محیطهای آموزشی و فرهنگی چون مدارس و دانشگاه ، توسط علمان . مربیان متدین و دلسوزی كه بازبان نوجوان و جوان و شرایط روز آشنایند ، آسیبهای مطروحه را به حداقل خواهد رساند.
8ـ عدم تطابق و تضاد میان قول و رفتار دینی و سیاست زدگی متولیان جامعه دینی :
از آسیبهای مسلمیكه در تربیت دینی جامعه قابل ملاحظه بوده اما هنوز آمار دقیق و پژوهش مستندی در این باره مشاهده نگریده است ، عامل فوق میباشد . هر چند در تحقیق حاضر و در فصل پایانی آسیب شناسی تربیت دینی ، تقدیم و تاخیر اولویت آسیبها ، لحاظ نگردیده است اما محاورات روزمره و جسته گریخته نشان از این دارد كه عامل تضاد قول و رفتار ، سیاستزدگی ، پرداختن به مرافعات و جدالهای جناحی و گروهی و پرداختن به مسایل غیر ضرور ، درصد مهمترین عوامل آسیب رسانی به تربیت دینی عنوان میگردد . نتیجه عوامل فوق این خواهد شد كه متولیان جامعه دینی از تربیت قشر نوجوان و جوان غافل گردند. اصولاً تربیت و تبلیغ دینی در جامعه ما چون در متن یك حكومت دینی واقع گردیده است و مسئولان اجرایی و مدیران جامعه ، ضمن اداره دستگاههای حكومتی ، مبلغ و مروج دیناند ، لذا هرگونه اشتباه ، قصور و خلاقی از جانب آنان به حساب دین گذشته خواهد شد ، از این رو تعدد كوتاهیها و تخلفات مدیران جامعه اسلامیو دینی علیرغم صداقت و تعهد شمار زیادی از خادمان واقعی و متدینین ، پررنگتر جلوه نموده و چهره زلال دین و از همه مهمتر، توان حاكمیت دین بر جامعه را مخدوش جلوه مینماید . عدم توجه به نیازهای ضروری نوجوان و جوان ، نپرداختن به وضع اشتغال و معشیت ، ازدواج ،…… جوانان توسط دستاندركاران ، وعدهها و شعارهای غیر عملی از جمله اموری هستند كه نه تنها بدبینی نسبت به مسئولان بلكه جدایی و گریز از دین را بهمراه دارد . امام خمینی ( ره) در تاكید بر اهمیت ایجاد كار و اشتغال و ارتباط آن با دینداری مردم خصوصاً جوانان میفرماید : (( این جوان {اشاره به یكی از دانشجویان } بعد از بیست سال تحصیل ، كار میخواهد ، فردا كه فارغالتحصیل میشود سرگردان است ، اگر معاشش فراهم نشود ، نمیتواند دین خود را حفظ نماید ). به عنوان نمونه اگر جوان علیرغم تبلیغ و اهمیت دین بر ارزشهایی چون زهد و پارسایی شاهد سبقت متولیان جامعه اسلامیاز همدیگر در دنیا خواهی ، زیادت طلبی و كسب مقام و موقعیت باشد ، در وهله اول از حاكمان اسلامیو در نهایت ازدین تصویری غلط برداشت خواهد نمود و در نگرش ، درك و التزام اعمال و آداب دینی كه از اهداف كلی تربیت دینی است تردید و شبهه خواهد نمود . بدیهی است عدم مشاهده رفتارهای عینی در مربیان و متولیان جامعه دینی از سوی مربیان نوجوان و جوان میتواند در هر سه جنبه از اهداف شناختی ( مجموعه معارف و اعتقادات دینی) ، اهداف عاطفی ( تقید و پایبندی به ارزشهای دینی ) و اهداف رفتاری و عملی ( عمل به آداب و فرایض دینی ) ، ایجاد اشكال و اختلال نماید .
9 ـ تهاجم فرهنگی ، آسیب بیرونی تربیت دینی
تا اینجا اغلب عوامل ذكر شده آسیبرسان به تربیت دینی را میتوان آسیبهای درونی دانست . اما تهاجم فرهنگی دشمن آسیب بیرونی است . تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است . تبادل فرهنگی امری مثبت لازم و گاه ضروری است و هیچ ملت و تمدنی نمیتواند از تبادل و تعامل فرهنگی بینیاز باشد .در بستر تاریخ همیشه این تبادل فرهنگی وجود داشته وملتها در كنار تبادل و تعامل اقتصادی به فراگیری زبان ، آداب و رسوم و حتی معارف دینی از یكدیگر پرداختهاند . ترویج ادیان الهی و مذاهب نیز از مقوله همین تبادل و ارتباط فرهنگی بوده است . از مشخصات بارز تبادل فرهنگی این است كه جامعه و ملتی با رغبت و بدون الزام و اكراه غیر ، گیرنده فرهنگ مورد علاقه از ملتی دیگر است . در حقیقت ملتها با این شیوه فرهنگ خود را كامل مینمایند . در تهاجم فرهنگی سخن بر سر این است كه ملت و جامعهای فرهنگ خود را برتر و كاملتر از فرهنگهای دیگر دانسته و با انواع و اقسام روشها ، سعی در تسلط بر فرهنگهای دیگر داشته باشد . امروزه قدرتهای استكباری و سلطهگرجهانی به خوبی دریافتهاند كه آن حقیقتی كه میتواند در مقابل توسعه و تجاوز آنها مقاومت كند ، انسانهای پاك و با ایمان و افراد معتقد به ارزشهای الهی هستند كه براصول و اعتقادات خود پای میفشارند . بدون شك ، تهاجم فرهنگی از واقعیت مسلم جامعه ماست . هر چند با گسترش تكنولوژی ارتباطات ، معضل تهاجم فرهنگی مخصوص كشور ما نیست بلكه مسالهای جهانی شده و حتی كشورهای غیرمسلمان در صدد چارهاندیشی و مقابله با آن برآمده اند . اما این واقعیت در كشورهای مسلمان و كشور ما ابعاد و جلوههای بیشتری دارد . یكی از جلوههای تهاجم در عرصه تربیت دینی ، شبهه افكنی و شبههسازی در حوزه فرهنگ و اعتقادات دینی است كه به نوبه خود یكی از خطرناكترین تهاجم به شمار میرود . شك تردید و شبهه در مبانی دینی ، ایجاد ذهنیت و بدبینی نسبت به كانونها و نهادهای مقدس دینی ، اشاعه اباحهگری، رواج فساد اخلاقی ، اعتیاد ، ورود و پخش فیلمها و نوارهای مبتذل ، سایتهای فسادآور اینترنتی ، كتابها و نشریات اغوا كننده در سایه آزادی بیان و اندیشه ، همگی از جلوههای این تهاجم علیه اعتقادات و ارزشهای دینی است . بدون شك یكی از كاراترین ضربهها به تعلیم و تربیت بویژه تربیت دینی ، همین تهاجم همه جانبه فرهنگی علیه ایمان و منش مذهبی نوجوان و جوانان است و مقابله و دفاع در مقابل این هجمه نیاز به آمادگی و توان همه نهادهای رسمیو غیررسمیجامعه دارد . ارائه تعابیر و تفاسیر التقاطی از اسلام ، تزلزل ایمان ، امید و اطمینان ، اختلاف افكنی میان گروهها، جناحها و اقوام ، ضعیف جلوه نمودن كارایی دین در اداره جامعه ، و ایجاد روحیه یاس و ناامیدی نسبت به آینده در تسریع اثرات این تهاجم ، مد نظر دشمنان دین و دیانت میباشد .
در پایان تحقیق و جهت نتیجهگیری باید به این حقیقت مهم پرداخته شود كه براستی چه باید كرد ؟ آیا تربیت دینی با قرار گرفتن در فضای جدید و كنونی و تحول نسبت به گذشته ، بقاء دوام خواهد داشت یا نه ؟ و یا اصولاً تربیت دینی باید چگونه آشكار شود تا بتواند در برابر چالشهای قرن اخیر ، مقاومت كند ؟ هر چند پرداختن مشروح به موضوع فوق تحقیقی جداگانه میطلبد اما بدلیل نیاز و نتیجهگیری تحقیق به صورت مختصر به آن پرداخته میشود . با مرور تحقیق حاضر معلوم گردید كه یكی از اصول مسلم در تربیت دینی ، ایجادبصیرت دینی در افراد است كه فرد دقیقاً متوجه ایجاد تغییرات دینی در خود باشد . دین به خوبی فهم گردد و فرد دین باور شود نه دین دان . پر كردن مغز فرد از اطلاعات و معلومات دینی بدون فهم و بصیرت لازم ، تربیت دینی نیست . عادت ، تلقین و تحمیل در انجام تغییرات مطلوب به تنهایی تربیت نیست . در تربیت دینی چنانچه منطق و ماهیت تغییرات در فرد ، برایش آشكار نگردد و متربی به شكل انفعالی و نه فعال ، به انجام تغییرات مبادرت كند ، و مربی در جریان فعل و انفعالات تربیتی به روشنگری نپردازد ، تربیتی ناقص خواهد بود و نمیتواند در برابر سیل شبهات و تهاجمات دوام نماید .در مراحل بعدی تربیت و تربیت دینی ، نه تنها میبایست فرد به حكمت و دلیل رفتارهای خود ، آگاه شود بلكه به درجه و حالتی برسد كه قادر به ارزیابی و ارزشیابی باشد . شاید به نوعی بتوان این مرحله را از مرحله قبلی كاملتر و جامعتر دانست . در حقیقت ارزیابی و ارزشیابی در اینجا عبارت از رسیدن متربی به مرحله توانایی ارزیابی معیارهای درونی و بیرونی و كشف اصول و قواعد كلی امور مطلوب و نامطلوب در جریان تربیت است . در مرحله ارزیابی ، فرد توانایی مقایسه نظریهها ، قوانین و حقایق مهم درباره عقاید را بدست آورده و همچنین قادر خواهد بود سفسطههای منطقی را در استدلالات مشخص كند و میتواند معین كند كه آیا نتایج حاصل از استنتاجات و معیارها با همدیگر همخوانی دارد یا نه؟روشن است كه متربی در جریان تربیت و در این مرحله به پختگی خاصی میرسد و قادر خواهد بود كه اعتقادات و ارزشهای پذیرفته شده خود را در برابر شبهات و سفسطهها حفظ نماید . دو مرحله پیشین ذكر شده فهم بصیرت و ارزیابی مربوط به حیطه شناختی بود . حیطه عاطفی كه در تربیت دینی مشخص كننده علایق ، احساسات ، ارزشها و عواطف فرد نسبت به دین مذهب است حالاتی هستند كه از متربی انتظار میرود . شخصی كه دیندارمیشود ، لازم است التهابها احساسات و هیجانهای درونی مرتبط با خداوند را شخصاً تجربه كند تجربههای درونی و مولفه هایی كه در تقدس و امر قدسی وجود دارند چون ( خشیت ، امید ، ضطراب ) در فرد متدین با خداوند و مبداء هستی گره خوردهاند و اگر فردی نسبت به اعتقادات دینی و مذهبی خود این حالات را تجربه نكند در تدین او نقص وجود دارد . یكی دیگر از مراحل و مؤلفههای لازم در تربیت دینی دخالت عنصر عقلانیت است . در عصر تكنولوژی و ارتباطات ، تربیت دینی باید بیش از هر زمان دیگری چهره عقلانی خود را بارز كند .زیرا در سهولت مبادله اطلاعات و دیدگاههای مختلف كنونی و قرارگرفتن مفاهیم و اعتقادات دینی در برابر شبهات و سوالات ، دین باید مسئول ، معقول و منطقی ارائه گردد نه سلیقهای ، تا موجودیت و حقیقت دین به خطر نیفتد . بدیهی است چنانچه دین با فهم و عقلانیت معرفی گردید و فردبا استدلال و منطق لازم و موجود در دین پذیرای دین شد ، در عمل به آن نیز ، راغبتر خواهد بود.تربیت دینی چه در مرحلهی اعتقادی و نظری و چه در بعد عملی و احكام ، میباید منطقی و عقلانی عرضه گردد . ارائهی دین به شكل مدلل و عقلانی همواره و در همه زمانها مسئولیتی سنگین بوده است . اما در عصر و روزگار كنونی نمایاندن چهره عقلانی دین و تربیت دینی ، كاری بس دشوار و اهمیتی مضاعف دارد .
نام استاد : علیرضا میر عرب رضی
تهیه کننده : فاطمه خالقی
دانشجوی کارشناسی آموزش ابتدایی
دانشگاه آزادواحد آزادشهر
شماره دانشجویی 922079926
پاییز
1392